میدونی؟
بـــــــــــــی قــــــــــــــرار

منوی اصلی

به ,وبم خوش اومدین .این وبو برا مخاطب خاصم ساختم هرچن اون اصن از اینکه من میام نت اصلا خوشش نمیا

لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دخترونه و آدرس hana567.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
فروردين 1393 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392
نویسندگان
لینک های روزانه
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 87
بازدید ماه : 86
بازدید کل : 50901
تعداد مطالب : 105
تعداد نظرات : 56
تعداد آنلاین : 1




="color:#ffffff;margin-top:0px;">








امکانات جانبی
میدونی؟
ن : hana ت : یک شنبه 24 فروردين 1393 ز : 15:16 | +

میدونی؟یه اتاقی باشه گرمه گرم...روشنه روشن...تو باشی منم باشم..

کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید...

تو منو بغلم کنی که نترسم...که سردم نشه...که نلرزم...اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار.....پاهاتم دراز کردی...

منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم... با پاهات محکم منو گرفتی... دو تا دستتمدورم حلقه کردی...

بهت می گم چشماتو می بندی؟میگی اره بعد چشماتو می بندی...

بهت می گم برام قصه می گی؟تو گوشم؟می گی اره بعد شروع می کنی اروم اروم تو گوشم قصه گفتن...

یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی شن...

می دونی؟می خوام رگ بزنم...رگ خودمو...مچ دس چپمو...یه حرکت سریع...

یه ضربه عمیق...بلدی که؟ ولی تو که نمی دونی می خوام رگمو بزنم...

تو چشماتو بستی ....نمیدونی من تیغ دو از جیبم در میارم...نمی بینی که سیع می برم...

نمی بینی خون فواره میزنه...رو سنگای سفید...

نمی بینی که دستم می سوزه و لبم رو گاز می گیرم که نگم اااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی...تو داری قصه می گی....

من شلوارک پامه ...دستمو می ذارم رو زانوم...خون میاد از دستم میریزه رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا...قشنگه مسیر حرکتش...

حیف که چشمات بسته است و نمی تونی ببینی ...تو بغلم کردی..می بینی که سرد شدم...

محکم تر بغلم میکنی که گرم بشم...می بینی نامنظم نفس می کشم...تو دلت میگی اخی دوباره نفسش گرفت...

می بینی هر چی محکم تر بغلم می کنی سردتر میشم...می بینی دیگه نفس نمی کشم....

چشماتو باز می کنی می بینی من مردم......می دونی؟من می ترسیدم خودمو بکشم از سرد شدن...از تنهایی مردن...از خون دیدن...وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم....مردن وب بود ارومه اروم...گریه نکن دیگه...من که نیستم چشماتو بوس کنم بگم خوشگل شدیاااااااااا

بعدش و همون جوری وسط گریه هات بخندی...گریه نکن دیگه خب؟دلم میشکنه....دل روح نازکه...نشکونش خب؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هناس



نظرات شما عزیزان:

هناس
ساعت14:43---1 ارديبهشت 1393
متنت خیلی قشنگ بود بازم برامون از این متنا بزار:)

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






.:: ::.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به بـــــــــــــی قــــــــــــــرار مي باشد.
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.